English Version 🇬🇧

میان آتش بس و تقابل

ایران، اسرائیل و آینده مذاکرات و تعادل منطقه‌ای

شمس الدین شریعتی

مصاحبه با وبسایت پل دوستی فارسی اینجا بخوانید.

16 تیر 1404
میان آتش بس و تقابل

مصاحبه وبسایت پل دوستی فارسی (https://persianbridge.substack.com/p/shamsoddin-shariati-war-cannot-solve) با شمس الدین شریعتی پژوهشگر دکترا در رشته علوم سیاسی در دانشگاه ملی ایرلند مینوث و عضو هیئت مدیره انجمن مطالعات معاصر اروپا در ایرلند

🔻جنگ نمی‌تواند مسائل مرتبط با ایران را در روابط بین‌الملل حل کند.

🔻اتحادیه اروپا می‌تواند سیاست خارجی غیر سلطه‌جویانه را در قبال ایران اتخاذ کند و برای افزایش آگاهی درباره این کشور و روابط آن با جهان، بر سازمان‌های مدنی و رسانه‌های مستقل تکیه کند.

🔻شمس‌الدین شریعتی اخیراً مقالات زیر را منتشر کرده است:

* دونالد ترامپ شریک تمام‌عیار در جنگ غیرقانونی بنیامین نتانیاهو علیه ایران است (آیریش اگزماینر، ۲۰ ژوئن ۲۰۲۵ (https://www.irishexaminer.com/opinion/commentanalysis/arid-41654210.html)) * غیرقابل اتکا بودن آمریکای دونالد ترامپ به معنای در راه بودن سلسله ای از تسلیحات هسته‌ای است (آیریش اگزماینر، ۴ ژوئیه ۲۰۲۵ (https://irishexaminer.com/opinion/commentanalysis/arid-41662106.html))

🔸 بخش اول مصاحبه: 

🔻آقای شریعتی، جنگ ۱۲ روزه بین اسرائیل و ایران با آتش‌بس به پایان رسید. آینده ایران و منطقه چه خواهد بود؟ از سرگیری مذاکرات آمریکایی-ایرانی بر سر یک توافق هسته‌ای جدید چقدر واقع‌بینانه است؟ احتمال بازگشت ایران به صحنه سیاسی و اقتصادی جهانی و رفع تحریم‌ها چقدر است؟

🔻اول از همه، فکر نمی‌کنم جنگ به پایان رسیده باشد، بلکه متوقف شده است، زیرا اسرائیل هنوز به اهداف خود دست نیافته است.

اکنون، پس از حملات آمریکا، علاوه بر اختلافات گذشته، بی‌اعتمادی عمیقی در ایران نسبت به آمریکا پدیدار شده است. در حالی که ایران بر حق غنی‌سازی اورانیوم بر اساس پیمان عدم اشاعه (NPT) اصرار دارد، آمریکا خواستار غنی‌سازی صفر در ایران است.

آمریکا بر اساس گزارش های متعدد مطلع است که برنامۀ هسته‌ای ایران را کاملاً از بین نبرده است، بلکه آن را برای مدت چند ماه تا چند سال، بسته به ارزیابی های مختلف، به تأخیر انداخته است. بنابراین، آمریکا می‌داند که مذاکرات برای مواجهه با برنامه هسته‌ای ایران ضروری است، زیرا نمی‌تواند برای بمباران هر تأسیسات غنی‌سازی جدیدی که در ایران ساخته می‌شود، اقدام کند.

علاوه بر این، پس از هر جنگ، هر دو طرف، به خصوص طرفی که ادعای پیروزی می‌کند، به یک توافق برای تثبیت آنچه به دست آورده‌ نیاز دارد. در این مورد، اگر آمریکا معتقد است که برنامه هسته‌ای ایران را با موفقیت از بین برده است، برای تثبیت این موضوع و جلوگیری از شروع دوبارۀ آن، به توافقی با ایران نیاز دارد.

ایران نیز با وجود عدم تمایل به پایان دادن برنامه غنی سازی، نیاز به توافقی برای رفع تحریم‌ها دارد. آنها شاهد آنچه برای لیبی اتفاق افتاد هستند؛ که پس از  این که قذافی به برنامه هسته‌ای لیبی پایان داد، ناتو به آن کشور حمله کرد و رژیم را سرنگون ساخت. البته، وضعیت کنونی ایران بسیار متفاوت با لیبی است؛ با این حال، اگر ایران به برنامه هسته‌ای خود پایان دهد، اسرائیل و آمریکا موانع کمتری برای آغاز حمله‌ای بزرگ‌تر خواهند داشت و تغییر رژیم را با جدیت بیشتری دنبال خواهند کرد.

همانطور که می‌بینیم، فرانسه و برخی مقامات غربی خواستار گنجاندن برنامۀ موشک‌های بالستیک ایران در مذاکرات هستند. واضح است که اگر ایران به برنامه هسته‌ای خود پایان دهد، آمریکا و متحدان غربی آن، برنامه موشک‌های بالستیک آن را هدف قرار خواهند داد، در حالی که این جنگ نشان داد موشک‌های بالستیک یکی از مهم‌ترین عوامل بازدارندۀ ایران در برابر تجاوزات اسرائیل هستند. ایران معتقد است که این خواسته‌های فزاینده از سوی آمریکا باید در نقطه‌ای متوقف شوند؛ در غیر این صورت، آن‌ها به یک تهدید موجودیتی برای ایران تبدیل خواهند شد. به همین دلیل ایران جنگیدن را بر پایان دادن به برنامۀ هسته‌ای خود ترجیح می دهند. در چنین وضعیتی، تا زمانی که آمریکا خواستار غنی‌سازی صفر است، فکر نمی‌کنم هیچ توافقی قابل دستیابی باشد.

خواست غنی‌سازی صفر به طور غیرمنتظره‌ای از سوی دولت ترامپ در میانۀ مذاکرات مطرح شد. قابل ذکر است که در برنامه جامع اقدام مشترک (برجام)، که در سال ۲۰۱۵ توسط دولت اوباما، فرانسه، آلمان، بریتانیا، چین و روسیه امضا شد، حق ایران برای غنی‌سازی اورانیوم تا ۳.۶۷ درصد به رسمیت شناخته شد، اما ترامپ به طور یکجانبه در سال ۲۰۱۸ آمریکا را از این توافق خارج کرد. 

🔻مجلس ایران طرحی را برای تعلیق همکاری با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی تصویب کرد. پس از جنگ ۱۲ روزه، چه انتظاری می‌توانیم از جمهوری اسلامی در مورد برنامه هسته‌ای آن داشته باشیم؟ احتمال گذار ایران از یک برنامه هسته‌ای صلح‌آمیز به یک برنامه تسلیحاتی چقدر است؟

همانطور که در این مقاله (https://t.me/Shamsoddin_Shariati/82) توضیح داده شده است، پس از حملۀ مشترک اسرائیل و آمریکا به ایران، صداهایی که از ایجاد یک عامل بازدارندۀ هسته‌ای در ایران حمایت می‌کنند، تشدید شده‌اند. علاوه بر تعلیق همکاری با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، مجلس ایران در حال آماده‌سازی قانونی برای خروج از پیمان عدم اشاعه (NPT) است. با این حال، به چند دلیل فکر نمی‌کنم ایران در آیندۀ نزدیک به سمت ساخت سلاح هسته‌ای برود. زیرا اولاً، ایران در برنامه هسته‌ای خود با یک عقب‌گرد مهم روبرو شده است. ثانیاً، جنگ اخیر، گسترۀ وسیع نفوذ اطلاعاتی اسرائیل و آمریکا را در نهادهای نظامی و سیاسی ایران آشکار نمود، به گونه ای که اگر هرگونه ارادۀ سیاسی برای حرکت به سمت ساخت سلاح اتمی در میان مقامات عالی‌رتبه در ایران شکل بگیرد، آمریکا و اسرائیل مطلع خواهند شد و در این صورت هر کاری را برای جلوگیری از آن انجام خواهند داد.

🔻به نظر شما کشورهای E3 (آلمان، فرانسه و بریتانیا) اکنون چه نقشی می‌توانند در روابط بین‌الملل با ایران ایفا کنند؟

پس از اینکه دولت ترامپ در سال ۲۰۱۸ آمریکا را از برجام خارج کرد و کمپین "فشار حداکثری" خود را علیه ایران آغاز نمود، کشورهای اروپایی که در توافق باقی ماندند، تلاش‌هایی را برای نجات آن انجام دادند. در همین راستا در سال ۲۰۱۹، اتحادیه اروپا با ایران به توافق رسیدند و مکانیزمی به نام ابزار حمایت از مبادلات تجاری (اینستکس) را ایجاد کردند. هدف اصلی آن تسهیل تجارت مشروع بین شرکت‌های اروپایی و ایران، با دور زدن تحریم‌های آمریکا بود. با این حال اینستکس پس از تسهیل تنها یک تراکنش شکست خورد و در سال ۲۰۲۳ منحل شد. شرکت‌ها و مؤسسات مالی اروپایی به دلیل ترس از عواقب احتمالی تحریم‌های ثانویۀ ایالات متحده، برای همکاری با این مکانیزم مردد بودند.

در پی حملۀ غیرقانونی اخیر به ایران، اتحادیه اروپا موضعی غیرسازنده اتخاذ کرده است، به ویژه با توجه به اینکه این حمله در بحبوحۀ مذاکرات هسته‌ای رخ داد. اورزولا فون درلاین، رئیس کمیسیون اروپا، از ایران خواست تا به مذاکرات بازگردد اما از محکوم کردن حمله کنندگان خودداری کرد. این در حالی است که برنامه هسته‌ای ایران با شفافیت کامل تحت پیمان عدم اشاعه (NPT) فعالیت می‌کرد.

علاوه بر این، برخی از رهبران اروپایی مواضع غیرمسئولانه‌ای اتخاذ کرده‌اند. به عنوان مثال، کایا کالاس، نمایندۀ عالی اتحادیه اروپا در امور خارجه و سیاست امنیتی، در اظهاراتی، بدون در نظر گرفتن چارچوب‌های موجود، خواهان آغاز مذاکرات برای پایان دادن به برنامه هسته‌ای ایران شد. این موضع با موقعیت اتحادیه اروپا به عنوان امضاکنندۀ برجام، که حق ایران را برای غنی‌سازی اورانیوم تا ۳.۶۷ درصد به رسمیت می‌شناسد، متناقض است. علاوه بر این، وزارت خارجۀ فرانسه اعلام کرده است که برنامۀ موشک‌های بالستیک ایران باید در مذاکرات گنجانده شود. این خواسته‌ها، که هم با توافقات قبلی ناسازگار و هم به طور بالقوه غیرقانونی هستند، روند مذاکره را پیچیده‌تر می‌کنند. بنابراین، من در مورد نقش احتمالی اتحادیه اروپا چندان خوشبین نیستم.

با این حال، اتحادیه اروپا می‌تواند با میانجی‌گری بین ایران و آمریکا و تلاش برای بازسازی بی‌اعتمادی عمیقی که پس از این درگیری ایجاد شده است، نقش سازنده‌ای ایفا کند. با حمایت آمریکا، اتحادیه اروپا باید برای ارائه تضمین‌های امنیتی و اقتصادی به ایران تلاش کند و این امر برای بازسازی اعتماد و از سرگیری مذاکرات ضروری به نظر می‌رسد.

یک گام اساسی اولیه در این فرآیند اعتماد سازی، خودداری اتحادیه اروپا از فعال کردن مکانیسم "ماشه"، گنجانده شده در برجام، خواهد بود. مکانیسم ماشه امکان اعمال مجدد سریع و خودکار تمامی تحریم‌های سازمان ملل (UN) که قبلاً علیه ایران لغو شده بودند را فراهم می‌کند. اجتناب از این کار یک حرکت مهم و گامی اساسی در جهت بازسازی اعتماد بین ایران و بلوک آمریکا-اتحادیه اروپا خواهد بود. 

🔻فرضیه‌ای وجود دارد که اسرائیل در جنگ ۱۲ روزه به اهداف خود نرسید: برنامه هسته‌ای ایران نابود نشد و تغییر رژیمی در ایران رخ نداد. موقعیت اسرائیل در خاورمیانه پس از جنگ ۱۲ روزه را چگونه توصیف می‌کنید؟ 

در واقع اسرائیل با وجود نشان دادن قدرت نظامی و اطلاعاتی قابل توجه، به اهداف اصلی خود در جنگ ۱۲ روزه نرسید. واضح است که اسرائیل تلاش می‌کرد پس از ترور ۲۰ ژنرال ارشد نظامی، مردم را برای سرنگونی دولت ایران تحریک کند، اما این هدف به وضوح شکست خورد. علاوه بر این، در حالی که برنامۀ هسته‌ای ایران با کمک آمریکا متحمل یک ضربه بزرگ شد، اما کاملاً از بین نرفت. دانش فنی در ایران باقی مانده است و همانطور که حتی ترامپ اذعان کرد، ایران توانایی ساخت تأسیسات جدید غنی‌سازی اورانیوم را حفظ کرده است.

از سوی دیگر، اسرائیل نیز متحمل خسارات قابل توجهی به زیرساخت‌های نظامی، انرژی، اقتصادی و غیرنظامی خود شد. گزارش‌های مقامات اسرائیلی نشان می‌دهد که پس از حملات تلافی‌جویانۀ ایران، بیش از ۳۰ هزار درخواست برای خسارت وارده به ساختمان‌ها تا اواخر ماه ژوئن ارسال شده است. گزارش اخیر دیلی تلگراف جزئیات خسارات گسترده به پنج پایگاه نظامی اسرائیل را، که پیش از این توسط اسرائیل سانسور شده بود، شرح داد. علاوه بر این، پالایشگاه نفت حیفا به دلیل اصابت مستقیم موشک تعطیل شد و عملیات در بندر شلوغ حیفا با اختلال مواجه شد. حمله موشکی در نزدیکی دفتر مایکروسافت در بئرشبا، به ساختمان آسیب رساند و اختلال قابل توجهی در منطقه، که یک مرکز اقتصادی مهم است، ایجاد کرد. 

همچنین، طبق گزارش هاآرتص، رهگیری موشک‌های ایرانی در طول جنگ ۱۲ روزه ۱.۵ میلیارد دلار برای اسرائیل هزینه در بر داشت. این امر نیاز به شلیک ۹۳ موشک THAAD داشت، که معادل بیش از دو سال تولید این موشک‌ها در آمریکا است؛ در سال ۲۰۲۵، تنها ۱۲ عدد از این موشک‌ها تولید شده است. احتمالاً خسارات بیشتری نیز وجود دارد که به دلیل سانسور شدیدی که IDF (نیروهای دفاعی اسرائیل) بر پوشش رسانه‌ای اعمال می‌کند، گزارش نشده است.

در مقابل، اسرائیل برتری هوایی و اطلاعاتی قابل توجهی از خود نشان داد. آن‌ها از این مزیت برای وارد آوردن خسارات سنگین به دفاع هوایی و قابلیت‌های تهاجمی ایران استفاده کردند. اسرائیل بیش از ۱۰۰۰ غیرنظامی را به قتل رساند و به هزاران هدف دیگر اعم از زیرساخت‌های اقتصادی، نظامی، غیرنظامی، انرژی، هسته‌ای و صنعتی ایران آسیب رساند یا آن‌ها نابود کرد. صدها عامل و اپراتور مخفی اسرائیلی در داخل ایران برای وارد آوردن خسارات حداکثری و یافتن ژنرال‌های بلندپایه حیاتی بودند.

اسرائیل در تلاش است تا خود را به عنوان قدرت مسلط منطقه‌ای تثبیت کند و ایران را نه تنها یک تهدید وجودی، بلکه رقیب اصلی خود در این مسیر می‌بیند. اسرائیل از ۷ اکتبر به این سو، موقعیت استراتژیک خود را در برابر ایران با سرکوب یک به یک متحدان دولتی و غیردولتی ایران، از جمله حماس، حزب‌الله، و حکومت اسد در سوریه، بهبود بخشیده است. در نتیجه، ایران اکنون در منطقه بدون متحدان جدی باقی مانده است، در طول جنگ از چین یا روسیه حمایت قابل توجهی دریافت نکرد، در حالی که اسرائیل از حمایت آمریکا، متحدان غربی آن و اکثر کشورهای عربی منطقه برخوردار است.

این جنگ ۱۲ روزه هزینه‌های قابل توجهی برای هر دو طرف داشت و همانطور که ترامپ نیز اشاره کرد، هر دو طرف خسته شده‌اند. بنابراین، من معتقدم که برای تعیین اینکه موقعیت استراتژیک اسرائیل واقعاً در نتیجۀ این درگیری چقدر تغییر کرده است، هنوز زود است.  

🔻اگر جنگ نمی‌تواند مسائل قدرت‌های جهانی با ایران را حل کند، تا چه حد می‌توانیم رویکردی غیر سلطه‌جویانه از شرکای اتحادیه اروپا در قبال ایران انتظار داشته باشیم؟ سازمان‌های مدنی، انجمن‌های فرهنگی و رسانه‌های مستقل چه نقشی در روابط بین اروپا و خاورمیانه ایفا می‌کنند؟ آیا روابط با ایران و منطقه برای همیشه به شدت امنیتی باقی خواهد ماند؟

من معتقدم جنگ نمی‌تواند این مسئله را حل کند. ایالات متحده نمی‌تواند تغییر رژیم را در ایران تحمیل کند، و به غیر از یک "جنگ ابدی" دیگر، نمی‌تواند توانایی‌های هسته‌ای ایران را از بین ببرد. بنابراین، دیپلماسی تنها گزینۀ قابل دوام است. به دلایلی که توضیح دادم، ایران در این مذاکرات غنی‌سازی صفر یا خاتمۀ کامل برنامۀ هسته‌ای خود را نخواهد پذیرفت.

در نتیجه، من معتقدم آمریکا باید از خواست بی‌معنیِ خود مبنی بر "تسلیم کامل" ایران دست بردارد و در عوض حق ایران را برای یک برنامۀ هسته‌ای صلح‌آمیز، همانطور که در پیمان عدم اشاعه (NPT) به رسمیت شناخته شده است، بپذیرد. این تغییر ممکن است در صورت روی کار آمدن یک رئیس‌جمهور دموکرات در سال ۲۰۲۹ اتفاق بیفتد، اما مشخص نیست که قبل از آن چه خواهد شد. باید منتظر بمانیم و ببینیم آیا لابی ضد جنگ می‌تواند در کاخ سفید پیروز شود و دولت ترامپ را به مشارکت در مذاکرات معنی‌دار ترغیب کند یا نه.

در آیندۀ نزدیک، اتحادیه اروپا احتمالاً در این زمینه از آمریکا پیروی خواهد کرد. بنابراین، سازنده‌ترین نقشی که اتحادیه اروپا می‌تواند ایفا کند، تعدیل موضع آمریکا و سوق دادن دولت ترامپ به سمت مذاکرات اساسی است. اتحادیه اروپا همچنین می‌تواند به ارائۀ تضمین‌های امنیتی و اقتصادی معنی‌دار برای ایران کمک کند تا اطمینان حاصل شود که هر توافق آتی پایدار و برای آن‌ها سودمند است.

در این راستا، ما می‌توانیم انتظار داشته باشیم که اتحادیه اروپا، به ویژه پس از جنگ اخیر، رویکردی غیرسلطه‌جویانه نسبت به ایران اتخاذ کند. رسانه‌های مستقل و سازمان‌های مدنی باید با افزایش آگاهی عمومی و کمپین علیه جنگ و مداخلۀ خارجی در امور داخلی سایر کشورها، از این امر حمایت کنند. عدم مداخله شامل مخالفت با سیاست‌های تغییر رژیم و تلاش برای دیکته کردن برنامه‌های دفاعی یک ملت، مانند قابلیت‌های موشکی آن، و در نتیجه حمایت از حق همه ملت‌ها برای تعیین سرنوشت خود می‌شود.

رسانه‌های مستقل و سازمان‌های فرهنگی همچنین باید بر تأثیر مخربی که تحریم‌ها می‌توانند بر کشورهای هدف داشته باشند، تمرکز کنند. تحریم‌های ثانویه‌ای که آمریکا بر ملت‌ها اعمال می‌کند، نه تنها غیرقانونی بلکه غیرانسانی نیز هستند، زیرا اغلب دسترسی به داروهای حیاتی و سایر ملزومات بشردوستانه را محدود می‌کنند و عملاً آن‌ها را به سلاحی علیه یک جامعه و دولت آن تبدیل می‌کنند.

علاوه بر این، خاورمیانه، مانند سایر مناطق باستانی، دارای تاریخ و فرهنگ قوی و غنی است که بسیاری از مردم در غرب به اندازه کافی از آن آگاه نیستند. این عدم آگاهی به سیاستمداران اجازه می‌دهد تا راحت‌تر ایدۀ برتری سبک زندگی غربی و لزوم صادرات آن به کشورهای دیگر را به مردم بفروشند و بهانه‌ای برای مداخله فراهم کنند. برای مقابله با این امر، سازمان‌های مدنی، انجمن‌های فرهنگی و رسانه‌های مستقل باید برای معرفی فرهنگ‌های غنی کشورهای خاورمیانه، به ویژه ایران، به سایر نقاط جهان تلاش کنند.